در دادگاه عشق ....قسمم قلبم بود ....وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان.
قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد و پس محكوم شدم به
تنهايي و مرگ كنار چوبه ي دار از من خواستند تا اخرين خواسته ام را بگويم و من
گفتم به تو بگويند: ..... « دوستت دارم »
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : یک شنبه 15 مرداد 1391 | 10:25 | نویسنده : reza |