سلام
امشب دلم خیلی گرفته. خیلی.. خیلی ... خیلی .. دلم یه سینه ی بی دغدغه می خواد که سرمو بزارمو زار زار گریه کنم.
همیشه وقتی بارون می باره دلم می گیره. امروز بعد از مدتها خودمو تو آینه نگاه کردم. به دقت نگاه کردم.. چقدر شکسته شدم٬ چقدر داغون شدم...توی همین یه شب.. نمی دونی چقدر برام سخت گذشت ٬ نمی دونی دیشب تا صبح اشکام امون نمی داد.
دلم خیلی گرفته.. خیلی گرفته .. خیلی
کاش پیشم بودی. کاش پیشم بودی تا مثل همیشه آرومم می کردی.خیلی بیقرارم..خیلی حالم بده.. دلم فقط بهونتو می گیره
آخه می دونی فقط تورو دوست داره٬ فقط با تو آرومه.. فقط تو حرفشو می فهمی... فقط تو
دلم گرفته. دیگه همه چی حالمو بهم میزنه. دلم می خواد برم بیرون٬ برم قدم بزنم
زیر بارون... دلم می خواد برم پارک٬ پارک گیشا
زیر بارون... زیر بارون قدم بزنم راه برم.. گریه کنم ، زار بزنم... فریاد بزنم..
چقدر احساس تنهایی می کنم ، احساس پوچی، اجساس خلاء
کاش یکی حرفمو می فهمید.. یکی که مثل خودمه.. تنها و بی کس .. یه عاشق واقعی... یه عاشق درمونده و شکسته... ولی حیف که نمی شه ، چون هیشکی مثل تو نمیشه.. بزار به درد خودم بسوزم
دلم گرفته ... دلم گرفته.. دلم خیلی گرفته
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391 | 4:3 | نویسنده : reza |